---

آیسان و ازل با هم هستند و میخوان به خانواده ی عمر هم بگن و باهم بودن خود را به چنگیز میگن و چنگیز برای کشتن ایزل یک قاتل استخدام میکنه . و آیسان هم میخواد به جان بگه که پدر اصلیش کیه . پدر ایزل اونو قبول میکنه وشام میرن خونه اونا چنگیز تو خونش با پلیس ها منتظر ایزل هست و یک صدایی از ایزل داره که داره تهدید به مرگ آیسان میکنه اون به پلیس ها میده و خودش اقدام به قتل آیسان میکنه و پلیس ه اونو به جرم جنایت میگیرن و ایزل دوباره به زندان می افته و از زندان برای گرفتن انتقام بیرون میاد چنگیز میخواد تو بیمارستان آیسان بکشه ولی نمیتونه – ایزل سر میرسه و چنگیز میمیره – آیسان و ایزل هم با قطار میرن.